جدول جو
جدول جو

معنی ابومحمد قادری - جستجوی لغت در جدول جو

ابومحمد قادری
(دِ)
عبدالسلام طیب بن محمد مکنی به ابومحمد از بزرگان علماء است. وی در شهر فاس تولد یافت و با کوششی تمام به کسب علوم و معارف اشتغال ورزید تا در روایت و تدریس آنها ماهر گشت و براقران و امثال خود پیشی گرفت. علم و دانش و زهد و تقوی را تؤاماً دارا بود و به تدریس و بحث و تألیف و مناظره پرداخت و بیشتر تخصص او در علم انساب خصوص انساب قریش است. نزدیک به سی تألیف دارد از اوست: 1- الاشراف علی نسب الاقطاب الاربعه الاشراف. 2- الجواهر المنطقیه و این منظومه ای است در منطق که هلالی آن را شرح کرده است. 3- الدر السنی فی بعض من بفاس من النسب الحسینی. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1478 و 1479)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
ابومحمد جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن اسماعیل بن ابراهیم بن مصعب بن رزیق بن محمد بن عبدالله بن طاهر بن حسین طاهری. وی از ابوالقاسم بغوی و یحیی بن صاعد و محمد بن عبدالله مستعنی روایت کرده است و ابوالحسن عنیقی و ابوطالب بن عساری از او روایت دارند. او مردی ثقه بود در شوال سال 383 هجری قمری درگذشته است. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’)
لغت نامه دهخدا
قدسی. او راست: ذم ّ الوسواس
لغت نامه دهخدا